صدای بوق، ترافیک، شلوغی و آلودگی هوا از تهرانی ها انسان هایی بی تحمل ساخته است.انسان هایی که با یک بوق، یک ترمز ناگهانی و یا یک تنه ساده بر اثر شلوغی به هم می پرند و پرخاش می کنند و گاهی فاجعه می افرینند...
شفاف: سلامت روان نقش بسیار مهمی در زندگی انسان دارد.سلامت که با شهر نشینی و روزمرگی های خسته کننده هر روز به بدترین نحو تحت خطر قرار می گیرد و کسی به فکر نیست که نیست.
در واقع می توان گفت، صدای بوق، ترافیک، شلوغی و آلودگی هوا از تهرانی ها انسان هایی بی تحمل ساخته است.انسان هایی که با یک بوق، یک ترمز ناگهانی و یا یک تنه ساده بر اثر شلوغی به هم می پرند و پرخاش می کنند و گاهی فاجعه می آفرینند.
عصبانیت و خشم، خودخوری و کلافگی بر اثر مشکلات اقتصادی، بیکاری و ... نیز بر عمق فاجعه می افزاید تا از تهرانی ها انسان هایی عصبی و انتقام جو بسازد.
شهریورماه سال گذشته بود که معاون امور بهداشتی وزیر بهداشت در همان جلسه معارفه خود آماری از وضعیت اختلالات روانی در مردم ایران داد که به گفته او باید توجه جدی و سریع به آن شود.امری که بسیار هزینه بر است و نیاز به فرهنگ سازی در خصوص برداشتن انگ دیوانگی از روی بیماران روحی و روانی دارد.
علی اکبر سیاری گفته بود: طبق آمار 21/1درصد مردم کشور اختلالات روانی داشتهاند که مطالعات جدید در بین مردم تهران نشان میدهد که 34/2درصد از اختلالات روانی رنج میبرند و باید در این زمینه کاری کرد.
پیش از آن هم وزارت بهداشت آمارهایی منتشر کرده بود که نشان میداد 26/5درصد زنان و 20/8رصد مردان ایرانی در طول یک سال حداقل به یک نوع اختلال روانی مبتلا میشوند.
این بررسی همچنین نشان داده بود که بیماریهای روانی در زنان کشور رتبه اول بار بیماریها را دارد و در مردان بعد از حوادث عمدی و غیر عمدی که عمدتاً حوادث ترافیکی است دومین بار بیماریها را از نظر مرگ و ناتوانی باعث میشود. با این حال، کمبود تخت های روانی هنوز هم مشکل اصلی بیمارانی است که مجبورند به جای درمان در بیمارستان، به زندگی روزمره شان بپردازند.
این در حالی است که بسیاری از کارشناسان ، پرخاشگری و کاهش سطح تحمل که شروع ابتلا به بیماریهای روانی است را از عوارض آلودگی هوا می دانند.
این کارشناسان معتقدند، آلودگی هوا همان گونه که بر روی تمام جسم اثر میگذارد و باعث مشکلات ریوی و تنفسی میشود به 2 دلیل اختلال در اکسیژنرسانی و ناراحتیهای فردی، باعث مشکلات روانی نیز میشود.
از سوی دیگر، بسیاری از روانشناسان معتقدند، تفاوت فاحش درامدي در تهران و افزايش فاصله طبقاتي اختلالات رفتاري زيادي را به وجود آورده است.
در واقع این عده عامل اصلی بروز اختلالات روانی را مسائل اقتصادی، گرانی و تورم می دانند که ذهن و جان انسان را رنج می دهد.
در این میان، ترافیک تهران نیز یکی از عواملی است که خود در هر شرایطی تحریککننده اعصاب و روان مردم است و چون مردم در طول روز با مقوله حمل و نقل و ترافیک به مقدار زیاد سروکار دارند، سریعتر عصبانی میشوند و کارشان به درگیری و اوقات تلخی میکشد.
با این وجود در حالی که می رود اختلالات روانی و پرخاشگری در کشور به بحران تبدیل شود نه از راهکاری برای کاهش آلودگی هوا خبری هست و نه راهکاری جدی برای کنترل ترافیلک اندیشیده شده است.
با این حال هر چند حسن روحانی در آغاز به کار تحول نظام سلامت، با بيان اينکه بخش بزرگي از بيماريهايي که امروز در در جامعه وجود دارد، به نوع و شيوه زندگي مربوط ميشود، گفت: «بسياري از رفتارها، بدبينيها و بياعتماديها در محيط زندگي، مشکلات و فشارهاي عصبي را ايجاد ميکند که خود زمينهساز بروز و تشديد بيماريهاي گوناگون جسمي خواهد بود و همه بايد دست به دست هم بدهيم تا از فشارهاي رواني که معضلات بسياري در سلامت مردم به وجود ميآورد، کاسته شود و آرامش را در جامعه ايجاد کنيم.»اما با وجود این سخنان که ضرورت توجه به سلامت روان جامعه در طرح تحول سلامت را متذکر مي شود ، نمود آن در اجرا به چشم نمي آید.
درواقع به نظر می رسید در طرح تحول سلامت که موجب خواهد شد، بار سنگين هزينه هاي درمان پزشکي از دوش بيماران برداشته شود، باید بیشتر به نظام سلامت روان توجه می شد و تمهیداتی نیز برای درمان و مشاوره های گران در امر سلامت روان اندیشیده می شد.
بدیهی است که سلامت جسمي و رواني مانند زنجير به هم متصل هستند و این مساله ايجاب مي کند که سياست گذاران حوزه بهداشت از تأکيد صرف بر جنبه پزشکي فاصله گرفته و سلامت رواني را به عنوان يک مؤلفه مهم مورد توجه قرار دهند و برای آن بودجه در نظر بگیرند.
باید منتظر ماند و دید بالاخره دولتی ها در این خصوص اقدامی را انجام خواهند داد یا کلان شهرهایی مانند تهران به بهشت روانی ها تبدیل می شود.
در واقع می توان گفت، صدای بوق، ترافیک، شلوغی و آلودگی هوا از تهرانی ها انسان هایی بی تحمل ساخته است.انسان هایی که با یک بوق، یک ترمز ناگهانی و یا یک تنه ساده بر اثر شلوغی به هم می پرند و پرخاش می کنند و گاهی فاجعه می آفرینند.
عصبانیت و خشم، خودخوری و کلافگی بر اثر مشکلات اقتصادی، بیکاری و ... نیز بر عمق فاجعه می افزاید تا از تهرانی ها انسان هایی عصبی و انتقام جو بسازد.
جدیدترین آمارهای وزارت بهداشت از ابتلای 21درصدی مردم کشور به اختلالات روانی خبر میدهد که در پایتخت به 34درصد میرسد. بیمارانی که در جمعیت 12 میلیونی تهران، 4میلیون نفر میشوند.
شهریورماه سال گذشته بود که معاون امور بهداشتی وزیر بهداشت در همان جلسه معارفه خود آماری از وضعیت اختلالات روانی در مردم ایران داد که به گفته او باید توجه جدی و سریع به آن شود.امری که بسیار هزینه بر است و نیاز به فرهنگ سازی در خصوص برداشتن انگ دیوانگی از روی بیماران روحی و روانی دارد.
علی اکبر سیاری گفته بود: طبق آمار 21/1درصد مردم کشور اختلالات روانی داشتهاند که مطالعات جدید در بین مردم تهران نشان میدهد که 34/2درصد از اختلالات روانی رنج میبرند و باید در این زمینه کاری کرد.
پیش از آن هم وزارت بهداشت آمارهایی منتشر کرده بود که نشان میداد 26/5درصد زنان و 20/8رصد مردان ایرانی در طول یک سال حداقل به یک نوع اختلال روانی مبتلا میشوند.
این بررسی همچنین نشان داده بود که بیماریهای روانی در زنان کشور رتبه اول بار بیماریها را دارد و در مردان بعد از حوادث عمدی و غیر عمدی که عمدتاً حوادث ترافیکی است دومین بار بیماریها را از نظر مرگ و ناتوانی باعث میشود. با این حال، کمبود تخت های روانی هنوز هم مشکل اصلی بیمارانی است که مجبورند به جای درمان در بیمارستان، به زندگی روزمره شان بپردازند.
این در حالی است که بسیاری از کارشناسان ، پرخاشگری و کاهش سطح تحمل که شروع ابتلا به بیماریهای روانی است را از عوارض آلودگی هوا می دانند.
این کارشناسان معتقدند، آلودگی هوا همان گونه که بر روی تمام جسم اثر میگذارد و باعث مشکلات ریوی و تنفسی میشود به 2 دلیل اختلال در اکسیژنرسانی و ناراحتیهای فردی، باعث مشکلات روانی نیز میشود.
از سوی دیگر، بسیاری از روانشناسان معتقدند، تفاوت فاحش درامدي در تهران و افزايش فاصله طبقاتي اختلالات رفتاري زيادي را به وجود آورده است.
در واقع این عده عامل اصلی بروز اختلالات روانی را مسائل اقتصادی، گرانی و تورم می دانند که ذهن و جان انسان را رنج می دهد.
در این میان، ترافیک تهران نیز یکی از عواملی است که خود در هر شرایطی تحریککننده اعصاب و روان مردم است و چون مردم در طول روز با مقوله حمل و نقل و ترافیک به مقدار زیاد سروکار دارند، سریعتر عصبانی میشوند و کارشان به درگیری و اوقات تلخی میکشد.
با این وجود در حالی که می رود اختلالات روانی و پرخاشگری در کشور به بحران تبدیل شود نه از راهکاری برای کاهش آلودگی هوا خبری هست و نه راهکاری جدی برای کنترل ترافیلک اندیشیده شده است.
با این حال هر چند حسن روحانی در آغاز به کار تحول نظام سلامت، با بيان اينکه بخش بزرگي از بيماريهايي که امروز در در جامعه وجود دارد، به نوع و شيوه زندگي مربوط ميشود، گفت: «بسياري از رفتارها، بدبينيها و بياعتماديها در محيط زندگي، مشکلات و فشارهاي عصبي را ايجاد ميکند که خود زمينهساز بروز و تشديد بيماريهاي گوناگون جسمي خواهد بود و همه بايد دست به دست هم بدهيم تا از فشارهاي رواني که معضلات بسياري در سلامت مردم به وجود ميآورد، کاسته شود و آرامش را در جامعه ايجاد کنيم.»اما با وجود این سخنان که ضرورت توجه به سلامت روان جامعه در طرح تحول سلامت را متذکر مي شود ، نمود آن در اجرا به چشم نمي آید.
درواقع به نظر می رسید در طرح تحول سلامت که موجب خواهد شد، بار سنگين هزينه هاي درمان پزشکي از دوش بيماران برداشته شود، باید بیشتر به نظام سلامت روان توجه می شد و تمهیداتی نیز برای درمان و مشاوره های گران در امر سلامت روان اندیشیده می شد.
بدیهی است که سلامت جسمي و رواني مانند زنجير به هم متصل هستند و این مساله ايجاب مي کند که سياست گذاران حوزه بهداشت از تأکيد صرف بر جنبه پزشکي فاصله گرفته و سلامت رواني را به عنوان يک مؤلفه مهم مورد توجه قرار دهند و برای آن بودجه در نظر بگیرند.
باید منتظر ماند و دید بالاخره دولتی ها در این خصوص اقدامی را انجام خواهند داد یا کلان شهرهایی مانند تهران به بهشت روانی ها تبدیل می شود.
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۳۹۳
مطالب مرتبط :
نظرات شما عزیزان:
زهرا همتی
ساعت10:32---6 مرداد 1393
فوق العاده عالی بود
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 5 مرداد 1393برچسب:آلودگی هوا - تهران - اختلالات روانی - بیماریهای روانی - طرح تحول نظام سلامت, توسط مریم قلیزاده
|